انسانهای عاشق تا پایان مسیر زندگی نیازی به عقل نخواهند داشت و آن را در
انتهای کوله پشتی شان دست نخورده باقی می گذارند و همواره فارق از درد و
لذت از شراب عشق سرمستند و در این راه فرقی بین درد و لذت نمی بینند .
انسانهای
عاقل تا پایان مسیر زندگی به جام عشق دست نمی برند و آن را پلمپ شده در
انتهای کوله پشتی خود حمل می کنند و همواره مشغول تجزیه و تحلیل بافته ها و
شکافته های خود هستند و دردها و لذایذ زندگی را اندازه گیری می کنند .
جالب تر اینکه این دو گروه در دو طرف یک رود به یکدیگر می خندند و می روند ولی این کجا و آن کجا .............
خدایا جام مرا از عشق خود لبریز کن تا شراب عشق غیر تو در آن جائی نداشته باشد .
عشق برای تمام اساتید بزرگوارم که مرا با خودم آشتی دادند .
عشق برای تنها قناری وجودم
لذتش بردیم اونم دسته جمعی
قابل نداشت
چشم روشن فقط ما غریب بودیم دیگه
خوندمش قشنگ بود
واقعی
شما سرور مایی داش ممد
همینجوری واسه خودم بود